- دوا خانه
- جایی که دوا سازند دارو خانه
معنی دوا خانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دارو فروشی، داروخانه
داروخانه، جای فروش دارو برای بیماران
مکتب، مدرسه
عدلیه دادگستری (صفویان قاجاریان)
جایگاه دیو محل دیوان
بارگاه سلطنت، محکمه، دارلقضا
خانه دولت و اقبال
زمینی که سیلاب رود در آن جاری باشد
فرودخانه
جایی که در آن ورزشهای قدیمی کنند باشگاه ورزشهای باستانی
دادگاه، عدالتخانه
پیراخانه جایی که در آن جا پوست حیوانات را پاک و پرداخته کنند
آبخانه آبشخور جایی که در آن جا آب برای تشنگان ذخیره کنند و آن جا را متبرک دانند
بیمارستان، دارالشفا
محلی که در آن صدا را ضبط و حفظ کنند
خانۀ دولت، بارگاه، کوشک، کاخ سلطنتی
عدالت خانه، دارالحکومه، جای قضاوت و حکمرانی
اتاق و جایی در زیر ساختمان که دارای حوض باشد
جایی که مستمندان و بینوایان را نگه داری می کنند
بیمارستان، جایی که بیماران را پرستاری و معالجه می کنند، مریض خانه، بیمار خانه
مستشفی، دار الشّفا، مارستان، بیمارسان، هروانه گه
مستشفی، دار الشّفا، مارستان، بیمارسان، هروانه گه
جایی که در آن مراسم عزا بر پا دارند ماتم خانه
اسلحه خانه سلاح خانه زراد خانه
باشخانه بازخانه
محلی که برای پذیرایی گدایان تهیه کنند دارالمساکین
دبستان آموز گاه آموز کد
جایی که فقیران ومستمندان را در آن نگهداری کننددارالعجزه
کارگاهی که در آنجا پوست حیوانات را پاک می کنند و پیرایش می دهند
در بار پادشاهی سرای سلطنتی، دار الحکومه استانداری، جایی که آدمی در آن سکنی کند منزل، دولت دربخانه
آنچه که مرکب از دو جزو باشد، آنچه که دوبار بکار برند رطل دوگانه، نماز دو رکعتی نماز صبح
جایی که اسیران را نگه دارند، زندان
زندان، محبس، محل نگهداری بینوایان و اسیران